پنجشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۸

تو رو ولی بدون روکش شکلات دوس دارم!

صبح یه بسته شکلات خریدم، یا اسم درستش رو بگم، شوکودراژه فرمند، بعد حالا نشستم بخورم، با این ذهنیت که این فندق های با روکش شکلات ه
اولی رو خوردم، مزه فندق نداد، دومی رو خوردم، دیدم مث گچ پخش می شه تو دهن آدم، یکم مزه مزه کردم، دیدم اِ! این که نخودچی خودمونه!
سه چهار تا دیگه هم نخودچی بود وسطش، دیگه نزدیک بود که اعلام عمومی کنم کی نخودچی با روکش شکلات خورده؟ که دیدم دونه شکلاته بزرگ پیدا شد! یه گاز زدم نگاش کردم ببینم توش چیه! بادم(بادام!) بود، ولی مزه بادم نمی داد، خوب که نگاش کردم دیدم و گرنه نمی فهمیدم!
بعد نوبت فندق شد!
بعدیش پوچ بود! همش شکلات
بعدی یه مزه ی یه جوری بود، خش خشم صدا داد، انگار خاکستر سیگار باشه مزه ش(حالا نگو مگه خاکستر سیگار خوردی تا حالا!)، نفهمیدم، یکی دیگه هم خوردم، بازم نفهمیدم، بعدیش رو مچش رو گرفتم، آوردمش بیرون نگاش کردم، دونه ی قهوه بود!(خو چیه؟ قهوه خور نیستم) ، یادم افتاد به یه سری خاطرات قهوه! که بگذریم حالا
بعدیش رو فک کردم اینم پوچ ه! ولی نه، شیرین بود، کی بود؟چی بود؟ کشمش!

خوردنِ با مزه و مفرح و اینایی بود خلاصه!
ولی نامردیه! خب من شاید بخوام فقط وسطش فندق باشه، یا دونه قهوه! یا نه اصن آدم نمی دونه حالا مزه ی چی میاد زیر دندونش، یا مثلا قهوه خوردی بعد یه دفعه شیرینی کشمش! یا نخودچی پخش می شه زیر دندونات!

اصن اصل ماجرا همینه، غافلگیر شی، فقط اون بادم ه نتونسته هیکلشو جمع و جور کنه توی اینا تابلو ه!

۵ نظر:

  1. الان پاپتي رو تصور كنين كه با يه ذره بيني با عدسي به قطر چند اينچ و اندي افتاده به جون يه شكلات بدبخت و بيچاره فلك زده و هي اين ذره بين رو عقب جلو ميكنه كه....يكي نيست بگه آخه مگه فضولي تو؟شكلاتت رو بخوربچه!...والا با اين نخودچي هاشون:دي

    پاسخحذف
  2. بهت قول ميدم اگه يه خرده ديگه بيشتر كند و كاو مي كردي فلفل دلمه اي هم توش پيدا مي كردي...چيه مگه؟...از گرد سيگار و گچ كه كمتر نيست!

    پاسخحذف
  3. مرفه بي درد معتاد!...معتاد مرفه بي درد!...ملت همه مي رن از يه نخ سيگار شروع مي كنن تو از گرد سيگار شروع كردي؟

    پاسخحذف
  4. گرد سيگار تلخه...البته حدس مي زنم

    پاسخحذف
  5. ببين چه طور با يه شكلات راحت مي ري سر كار:پي

    پاسخحذف