دوشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۹

و بارسلونا قهرمان جام جهانی!

ویوا اسپانیا! و البته ویوا بارسلونا!
به قول عزیزی، اوضاع فوتبالیمان بر وفق مراد است!
از اون ور صنعت اومد لیگ! هرچند برزیل در بازی همزمان حذف شد ولی این تسکینی بود بر اون، و مگه یهتیم همزمان چندجا می تونه بازی کنه؟ و این که دونگا حواسش به بازی آبادان بود و تیم دوم رو درست کچ نکرد و برزیل حذف شد
از این ورم که اسپانیا قهرمان!
اول جام گفتم برزیل اونم به دلیل اینکه آدم که نمی شه طرفدار تیم خودش نباشه! ولی اسپانیا هم تیم خوبی داره!
و اینگونه بود که بارسلونا قهرمان جام جهانی هم شد!
چرا بارسلونا؟
ژاوی، پویل، اینیستا، پیکه، پدرو، ویا از یازده تای تیم، کمه؟ همه بارسا!
می دونی چی عیش امشب رو تکمیل می کرد؟ این که پویل کاپتان بود و جام رو می برد بالا سر، نه کاسیاس رئالی! :دی
فک کن، اون هیبت! اون عظمت! اون شیر بیشه ی کاتالان! :دی جام رو می برد بالا سر، چه شکوه دیگه ای داشت!
خب خب، هیجاناتمون رو کنترل کنیم!
دل بوسکه! خونسر خونسرد! بازی های قبل تیم گل هم می زد از جاش تکون نمی خورد، تغیری هم توی صورتش نبود، می موندم چه جوری اینجوریه، ولی این بازی از اول لب خط بود و بالا پایین می پرید! ای ول پیرمرد!
این چه داوری بود خدایی؟ مسخره ش رو در آورده بود دیگه
بعد این که هلندی ها خوشتیپ ترین نیمکت بازی ها بودن، کت شلوار طوسی و پیراهن سفید، که رنگ کت به موهای مربی می خورد و بیشتر بهش میومد
از اون ستاره های روی کت آلمانی ها هم خوشم میومد، سه رنگ کار شده بود روی جیب کتشون
بهترین بازیکن کی می شه؟ ژاوی؟ اگه بشه خیلی عالیه! نمی دونم این فردوسی پور جایی خونده این لقب رو، یا خودش ساخته برا ژاوی، مهندس! الحق که لقبی ه شایسته ش! حیف که یکم این یکی دو ساله زیاد داره تو صورتش دس می بره مث این چیزا شده!
این فابرگاس چرا این یکی دو بازی آخر ریشاش رو زد؟ ته ریش بهش میومد، نه؟
آها، این آخر، موقع جام دادن، اِ گفتم جام دادن، ای تف تو روت پلاتینی، البته اگه اینی که می گن تو دوس داری تو بازی های اروپا جام رو بیان بالا بدن نه وسط زمین درست باشه، ای تف تو روت که رسم کردی این رو! چیه اینجور جام دادن ِ مسخره! جام رو باید وسط زمین بدن نه بالا روی سن!
این بانوهای سینی ِ مدال به دست هم که انگار تبلیغ خمیر دندون بود، یا فک می کردی عروسکن، همینجور از اول تا آخر نیششون باز! بعد انگار نه انگار آفریقا میزبانه! همه سفید! از ناف اروپا! فقط یکی رو برا خالی نبودن عریضه و به قول حمید برا رفع کوتی سیاه گذاشته بودن
خب چی می گفتم؟ آها، موقع جام دادن، این هلندی ها رو نشون می داد از تو زمین با حسرت نگاه می کردن، دلم سوخت، پیش خودم گفتم من اگه جاشون بودم اصن نمی ایستادم نگاه کنم، می رفتم، بعد که اسپانیایی ها اومدن پایین و هلندی ها دو طرف ایستادن و تونل درست کردن براشون و تشویقشون کردم، اصن خیلی خوشم اومد! چقدر حرکت قشنگی بود!
حالا ملت اینا رو دیدنا! باز بریم بو استادیوم بگیم توپ تان فشفشه! البته این توپ باید گل بشه! یا بریم بگیم داور! دیری دیری دی دید!
اون صحنه ای هم که از مادرید نشون داد و انفجار شادی جمعیت هم کار هوشمندانه و قشنگی بود، چقدر دوس داشتم بودم اونجا، وسط خیابونا، شلوغ می کردیم، حال می داد!
کاش همیشه جام جهانی توی نیمکره جنوبی باشه! زمسونه، بعد وقتی دوربین می ره تو جمعیت مجبور نیستیم دیویست بار صحنه گل بازی رو ببینیم، جام دادن فینال لیگ قهرمانان اروپای امسال رو که یادتون نرفته؟ فردوسی پور هم خنده ش گرفت دیگه!
این دوربینا چه کردن! عالی!
این دوربین ه بود با چارتا کابل بالا سر همه می رف، مث این خفاش های یه چش ِ چوبین بود! :دی

من چقدر دارم حرف می زنم
آها یه چیز دیگه، و چه سخته همه خواب باشن و  نتونی موقع فوتبال دیدن داد بزنی، مخصوصا موقع گل! بی صدا فریاد کردم!

به امید موندن صنعت تو لیگ! (وقتی هدف، اینه، معلومه میفتیم دیگه!) :دی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر