شنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۹

لوکیشن ِ رمان

ویژه نامه داستانِ خردنامه ی همشهری، چیز جالبیه
چندجا درباره ش خونده بودم، تا اینکه یکی گفته بود یه بخش داره به اسم لوکیشن رمان، و این بار "چراغ ها را من خاموش می کنم" رو کار کرده، و بالطبع حس آبادانی بلاخره باعث شد بخرم ببینم چه کرده، به نظرم عکس های خوبی  نبود، شاید هون عکس پشت جلد کتاب خیلی گویاتر از این عکس هایی باشه که چاپ کردن، حس یه خونه شرکتی رو اصلن منتقل نمی کنه، چیزایی که توی داستان زیاد بهشون پرداخته شده، اونا رو اینجا زیاد نمی بینیم، شاید یه کلیسا رو فقط که اونم باز می تونست عکس بهتری گرفته شه ازش، که مدرسه ی ادب که اون زمان مال ارمنی ها بوده هم توش مشخص شه، یه جا هم گفته عکس برداری از "بریم" قدغن، من از آقای عکاس سوال دارم کی همچین حرفی زده؟
کلن برا رمان های دیگه، مخصوصن اگه توی شهرهای دیگه باشه، پیشنهاد می کنم قبلش با یکی دوتا از اهالی اون شهر که این کتاب رو خوندن ارتباط داشته باشن و از اونا هم کمک بگیرن تا کار بهتری در بیاد، و همچنین وقت بیشتری گذاشته بشه، عکاس صبح ساعت 10با قطار رسیده خرمشهر، با خستکی راه، شب هم برگشته، بدون شناخت نسبت به شهر، بزن در رویی کار کردن ارزش کار رو از بین می بره.

۱ نظر:

  1. عكس برداري از بعضي مناطق بريم ممنوعه!...مثل همين اطراف فرهنگسراي نفت...مخصوصا اون خونه خرابه!...اگه اشتباه نكنم اونجا اصن جز مناطق نظامي محسوب ميشه نه؟...پس تو چه بريم نشيني هستي ها؟!

    پاسخحذف