Papati
دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸
دختر پسره همه کار با هم می کنن، بعد آخرش که می خوان برن و این یکی می خواد اون یکی رو موقع خدافظی ببوسه، اون یکی خودشو می کشه عقب، می گه ساری آیم این لاو!
یکی نیست بگه تو گه خوردی که یو این لاو!
۱ نظر:
تی تی
۱۷ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۵۴
در این جور مواقع برادر گرامی بنده اصطلاح " خفه شو " را با لحن خاصی به کار میبرد D:
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پاگودر!
اشتراک در
پستها
Atom
پستها
نظرات
Atom
نظرات
قدیم ترها
پرشین بلاگ
دات کام خدابیامرز
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(90)
◄
اکتبر
(4)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(3)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(6)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(4)
◄
مارس
(18)
◄
فوریهٔ
(31)
◄
ژانویهٔ
(13)
▼
2009
(32)
▼
دسامبر
(12)
بیاین همه هدایت شیم!
بگو
بعضی وقتها آدم میاد بنویسه، یعنی می نویسه هم، بعد ...
شانس نیست که!
شب یلدای حسین
يك شهر دعا کرد و بلا كم نشد امسال خون شد جگر خلق و...
میخانه اگر ساقی و صاحب نظری داشت ...
در شب/آتش زنه ای می خواند / (آه ، تنهایی تاریکی ...
خود گویی و خود خندی عجب نظام هنرمندی پ ن: اگه گذا...
آه
همیشه از جایی آغاز می شود که انتظارش را نداری. یک ...
دختر پسره همه کار با هم می کنن، بعد آخرش که می خوا...
◄
نوامبر
(8)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(5)
در این جور مواقع برادر گرامی بنده اصطلاح " خفه شو " را با لحن خاصی به کار میبرد D:
پاسخحذف