Papati
دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸
شب یلدای حسین
شب یلدای حسین موسم دیدار رسید
قدسیان مژده ز نو بوی رخ یار رسید
حاجت نور قمر نیست در این دشت بلا
پسر قاتل مرحب چو پدر وار رسید
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پاگودر!
اشتراک در
پستها
Atom
پستها
نظرات
Atom
نظرات
قدیم ترها
پرشین بلاگ
دات کام خدابیامرز
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(90)
◄
اکتبر
(4)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(3)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(6)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(4)
◄
مارس
(18)
◄
فوریهٔ
(31)
◄
ژانویهٔ
(13)
▼
2009
(32)
▼
دسامبر
(12)
بیاین همه هدایت شیم!
بگو
بعضی وقتها آدم میاد بنویسه، یعنی می نویسه هم، بعد ...
شانس نیست که!
شب یلدای حسین
يك شهر دعا کرد و بلا كم نشد امسال خون شد جگر خلق و...
میخانه اگر ساقی و صاحب نظری داشت ...
در شب/آتش زنه ای می خواند / (آه ، تنهایی تاریکی ...
خود گویی و خود خندی عجب نظام هنرمندی پ ن: اگه گذا...
آه
همیشه از جایی آغاز می شود که انتظارش را نداری. یک ...
دختر پسره همه کار با هم می کنن، بعد آخرش که می خوا...
◄
نوامبر
(8)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(5)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر