دوشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۸

هست؟نیست؟

فکر کن، چیزی رو می خوای بخری برای کسی، ولی نمی تونی بخری چون نمی تونی بدی بهش، و نمی شه هم خرید و نگه داشت تا روزی که فرصت ش پیش بیاد
بعد هربار که از اون اطراف رد می شی، میری نگاه می کنی که هست سر جاش یا نه، بعد یکی یکی تعدادشون کم می شه، یه روز میری می بینی نیست...
بعد از چند وقت که هر دفعه میری و سرک می کشی و نمی یابی، یهو می بینی همونو، و باز فکر می کنی که تا دفعه ی بعد هست سرجاش؟تا اون روز که باید چی؟


پ ن بی ربط: هدیه عزیزی را گم کردم، شاید هم هیچوقت نفهمد، ولی... هیچی، ناراحتم، زیاد.

۱ نظر:

  1. آخيش...دلم خنكش شد..حقته!...حقته!...از اين موقعيت بدترشم هست كه بخري و بعد ندوني چي كارش كني...بده بغلي...بغلي بگير..چي رو بگيرم!!

    پاسخحذف